هفتم تیر ماه
بالاخره امروز بعد یه مدت نسبتا طولانی فرصت کردم بیام اینجا مطلب بذارم،آخه تا پریروز که امتحان داشتم و توی فسقلی هم که دیگه تقریبا تمام وقتمو به خودت اختصاص دادی! سه روزه که خیلی قشنگ و با سرعت چهار دست و پا میری و تا یه لحظه چشم ازت برمیدارم سر از زیر میز ، مبل ، لای پرده و دیوار ، توی آشپزخونه سراغ سطل آشغال در میاری ، یا در حال خوردن دمپایی هستی ، یا اینکه سیم بلندگو رو از زیر فرش کشیدی بیرون و داری می جویی ... خیلی وقتا هم جایی گیر میکنی که باید بیام نجاتت بدم مثل همین الان که رومیزی رو کشیده بودی پایین و لای پاهات گیر کرده بود و نمیتونستی تکون بخوری که نجاتت دادم ! دو سه بار هم لبه میز و روروئکتو گرفتی بلن...
نویسنده :
شیما
14:58